کیفیت را از ما بدزدید
کیفیت را از ما بدزدید

 
درباره وبلاگ

 

آخرين نوشته ها

 

نويسندگان

 

پيوند ها

 

آرشيو مطالب

 

پيوندهاي روزانه

 



 
30 روز مونده به عروسی !!!

افتاديم رو دوره افطاري خورون !!! با اين تفاوت كه مراسم هاي افطاري امسال يه جورايي مراسم پاگشاي پسر خاله هم ميشه .

سه شنبه شب خونه مادر شوهري دعوت بوديم . من و جاري به سال يه كوزت واقعي ظرف شستيم .

واااااااااااااااي زن پسر خالم بي نهايت كم رو هس. اصلا نه حرف ميزنه و نه غذا ميخوره .

تو اين دوره زمونه از اين عروسا كم پيدا ميشه. والاااااااااااااااا !!!!

5 شنبه شب هم همه خانواده خونه ما دعوت داشتن. ظهر كه ميخواستم برم خونه ، طي يه اس ام اس انتهاري ازم خواستي كه با هم بريم خونه . بهم گفتي كه يه سوپرايز هم واسم داري.

منم كه از خدا خواسته لبلم قد يه اقيانوس  باز شد از خوشحالييييي .

روزايي كه عاشقي ، از همه بند بند وجودت حست رو لمس ميكنم . چشمات برق ميزنه ، دستات بي نهايت نرم و لطيف ميشه ، لپات خوشمزه و گردالي ميشه .

.وقتي اومدي هيچي تو دستات نبود. بهت گفتم سوپرايزت رو يادت رفت بياري؟ گفتي : نه . منم  پيش خودم فكر كردم كه حتما حقوقي چيزي گرفتي. ته دلم هي مالش ميرفت .

تا رفتيم خونه پريدم تو حمام. مامانم هم هي نق ميزد كه مگه قول نداده بودي كمكم سالاد درست كني .

اينجا بود كه تو عرض اندام كردي و به مامانم پيشنهاد دادي كه خودت سالاد رو درست كني .

از حمام اومدم بيرون و خوشكلاسيون و يه لباس نو !!! كلي ذوق زده شدي.  مادر شوهري هم كلي تعريفم رو كرد و منم هي مدام قد ميكشيدم .

سوپرایزت هم این بود که عکس  هام رو گذاشته بودی والپیرپر گوشیت !!!


ديروز عصر اومدي دنبالم تا هم بريم خونمون رو ببينيم و هم اينكه بعدش بريم افطاري زيتون .

بالاخره فهميديم كه واحدمون كدومه. تو ارتفاع واقع شده و جلوش هم محوطه سبز هس با يه آسمون رنگي و كوه هاي خوشكل !!!

تو هم مدام تو زمستون و بهار تصورش میکردی و مشاهدات رو به من میگفتی .

خونمون هنوز خيلي كار داره. تازه ميخواستن شروع كنن به نقاشي كردن ديوار ها . اتاق خواب رو آبي كمرنگ ميكردن، سالن رو تقريبا خردلي و سقف ها هم كه سفيد !!! تو هم كه همش با پنجره هاي دو جدارش ور ميرفتي و اطلاعاتت رو به رخ من ميكشيدي.

ذوق مرگ شده بوديم اساسيييييييييييييييييييي .

اما بعدش كلي حال گيري شد. آخه  اينطور كه معلومه تحويل خونه احتمالا ميافته آخر مهر ماه .!!!

البته مطمئنم كه حتما حكمتي داره. مثلا اينكه بتونيم تو اين دو ماه يه وسيله اي بخريم تا وقتي ميريم تو خونمون اذيت نشيم و از اين جور فكرااااااااااا


ديشب هم كه افطاري زيتون دعوت بوديم با موسيقي زنده. پاگشاي دو تا عروس دوماد بودن كه با ما ميشدن 3 تا. همه ميخنديدن و دست و كل ميزنن و خواننده هم اهنگ هاي واسونك ميخوند.

خيلي حال داد. شوهري خوراك شكاري خورد .خوشمزه بود. شب هم کلی اذیت های رختخوابی کردیم. سر اینکه تو میخواستی مسابقات المپیک کشتی رو نگاه کنی و من و یه ساعت منتظر خودت گذاشتی


امروز با مامان ميرم خريد لباس پاتختي و چمدون !!!

احتمالا با دوستام ميخوايم بريم كلاس رقص !!!


۳۰ روز تا عروسیمون مونده. یه حس خیلی خاص دارم .



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






21 مرداد 1391برچسب:, توسط اصغر فرهادی